رواج خوابگاه کارمندی در تهران!
هزینههای زندگی در کلانشهرها تا حدی افزایش پیدا کرده که بنا به اذعان مدیرکل دفتر ستاد ملی بازآفرینی شهری، در شهر تهران «خوابگاه کارمندی» در حال رواج یافتن است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، هزینههای زندگی در کلانشهرها تا حدی افزایش پیدا کرده که بنا به اذعان مدیرکل دفتر ستاد ملی بازآفرینی شهری، در شهر تهران «خوابگاه کارمندی» در حال رواج یافتن است.
شاید چند سال پیش زندگی کارگران چینی در اتاقهای کوچک که حریم خصوصیشان تنها به اندازه یک تخت بوده مایه تأسف ایرانیها بود اما اکنون اتاقنشینی و زندگی چند نفر در یک اتاق که در قالب پانسیون دانشجویی تبلیغ میشود، نشانه واضحی از پیشی گرفتن هزینهها از درآمدهاست. کارمندان، دانشجویان و کارگران بسیاری هستند که دیگر توان تهیه مسکن مستقل اجارهای را هم ندارند و ترجیح میدهند به جای مسکن، محیطی برای خواب به شکل مشاع و مشارکتی داشته باشند. تراکم جمعیتی، نداشتن شغل مناسب، بالا بودن هزینههای معیشتی و هزینههای مسکن باعث ایجاد این پدیده جدید در کلانشهرها شده است.
یک خبرنگار که بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه تهران مشغول به کار در یک خبرگزاری شده است، درباره علت انتخاب خوابگاههای خصوصی به «جوان» گفت: حقوقهای موجود برای پسانداز کردن و یا تهیه مسکن مستقل بدون پشتوانه مالی خانواده منطقی نیست و بنابراین افراد ترجیح میدهند با پرداخت ماهانه،هفتگی یا روزانه مشکل سرپناه خود را حل کنند.
وی با بیان اینکه هزینههای استفاده از یک تخت و یک کمد با حمام و آشپزخانه مشترک بستگی به نوع خانه، محله و تعداد افراد در هر اتاق متفاوت است، گفت: برای استفاده از آنها از 300هزار تومان به بالا باید هزینه در نظر بگیرید.
پسانداز برای ازدواج!
یک شاغل بخش خصوصی نیز که در یک شرکت خصوصی کار میکند، دراین باره میگوید: اجاره یک مسکن 60 متری کمتر از 650هزار تومان نیست و از آنجایی که پول پیش ندارم لذا ترجیح میدهم به جای پرداخت این مبلغ مقداری پسانداز کنم تا بتوانم در دو سه سال آینده و بعد از ازدواج یک مسکن نقلی اجاره کنم. سعید که میگوید آبرو دارد و دوست ندارد در شهرستان بدانند چگونه و در چه محلی زندگی میکند، میافزاید: اگر بخواهیم محیط مناسبی داشته باشیم و تعداد افراد در خانه کم باشد (منظور تعداد افراد در هر اتاق) باید بیش از 500 هزار تومان پرداخت کنیم.
وی با بیان اینکه یک میلیون و 800 هزار تومان حقوق میگیرد، میگوید: آنچه برای من و دوستانم حائز اهمیت است بیمهای است که که کارفرما میکند وگرنه همین الان هم کارگر سر گذر نیز با 18 تا 20 روز کار کردن همین مبلغ را میگیرد و با این هزینههای خوراکی که هر روز گرانتر میشود خیلی نمیتوانم پسانداز داشته باشم. وی ادامه میدهد: این اقامتگاهها هم مشکلات خاص خود را دارد زیرا شستوشو و پختوپز وقت زیادی را میگیرد، لذا معمولاً مجبور میشوم از بیرون غذا سفارش بدهم.
سعید یکی دیگر از مشکلات را تفاوت فرهنگی و وجود افراد از هر قشری در اتاقها عنوان کرد و گفت: با توجه به تعداد زیاد افراد معمولاً استفاده از دستشویی، حمام یا آشپزخانه با مشکلاتی همراه است. نریمان مصطفایی، مدیرکل دفتر ستاد ملی بازآفرینی شهری نیز در گفتوگو با ایسنا در اینباره گفته است: «در شهر تهران، اسکان نایابی رخ داده و اقشاری در جامعه داریم که بنا به دلایلی حتی نمیتوانند واحد مسکونی رو به نزول هم پیدا کنند تا ساکن شوند.»
آمارهای رسمی هم که این روزها اعلام شده است نشان میدهد بالغ بر 19میلیون بدمسکن در کشور وجود دارد که از این تعداد 11میلیون نفر حاشیهنشین هستند. این اقشار غالباً به دلیل توسعه ناموازن و مشکلات ناشی از فقر در حاشیه شهرها و سکونتگاههای غیررسمی زندگی میکنند. اگر چه سعی شده تا افزایش جمعیت حاشیهنشین بر گردن دولتهای نهم و دهم بیفتد اما اتاقنشینی و زندگی چند نفر در یک اتاق پدیدهای است که در چند سال اخیر رواج یافته است، زیرا جمعیت حاشیهنشیت تا دولت اصلاحات فقط 5/4میلیون نفر بوده و از آن موقع تاکنون به 11میلیون رسیده است. در عین حال مصطفایی حاشیهنشینی را مولود فقرشهری و توسعه نامتوازن شهرها دانست و گفت: وقتی برنامه آمایش نداریم یعنی توسعه فعالیتها و جمعیت بر ساختار مناسب نیست، بنابراین طبیعی است اگر برنامهریزی نباشد در یک گروهی از ساکنین که جزو فقرا و گروههای کمدرآمد هستند در جای رسمی شهر نمیتوانند ساکن شوند و بنابراین به دلیل شرایط ویژهای که دارند در یکسری از مناطقی که از نظر قیمت، ساختار مناسب است سکنی میگزینند. مدیرکل دفتر ستاد ملی بازآفرینی شهری وزارت راهوشهرسازی این مشکل را ناشی از مهاجرت میداند و میگوید: در گذشته اغلب ساکنان مناطق حاشیهنشین، فقرای روستاها بودند، ولی الان بحث جمعیتی تغییر رویه داده و از دهه 80 به بعد اکثر مهاجران، تهیدست شهری به این مناطق ورود میکنند.
این افراد قادر به تهیه مسکن در شهر نیستند و در این مناطق سکنی میگزینند. اگر چه این مقام مسئول سعی کرده تا مشکلات را به دوره سال پیش منتسب کند اما واقعیتها نشان میدهد که افزایش هزینهها و بیکاری و کاهش درآمد مهمترین علل مهاجرت و تغییر سبک زندگی در تأمین سرپناه باشد. نکته مهمی که باید مسئولان در اینباره مورد توجه قرار دهند، توسعه سریع این نوع سرپناههاست که اغلب آنها خانههایی با عمر بالاست. خانههای که تقریباً اکثرشان در مقابل زلزله مقاوم نبوده و به صورت استیجاری چند ساله توسط برخی آمادهسازی میشوند. روش آمادهسازی نیز جالب توجه است، زیرا تقریباً تمام تجهیزات از دستدومفروشیها تهیه شده و به نظر رعایت مسائل بهداشتی و اخلاقی نیز در آنها بسیار سخت است. به این ترتیب ضروری است دستورالعملهای لازم برای حداقل استانداردها در اینباره تدوین و نهاد ناظر برای این نوع خدمات مدنظر قرار گیرد.