رابطه جوانی با قوانین حمورابی خوابگاه و غذاهای ستمگر سلف
ساکش را به دست میگیرد و از زیر قرآن مادر رد میشود. همان قرآنی که شبهای کنکور همدم مادر شده بود تا نتیجه 12 سال تحصیل فرزندش به بهترین شکل در ماراتن یک میلیون و خرده ای نفر رقم بخورد. کاسه آب پدر خالی میشود و این نقطه عطفی است برای ورود به دنیایی جدید. دنیایی که مرد میسازد و شاید چیزی کمتر از خدمت سربازی نداشته باشد؛ یا شاید بانویی خود ساخته از آن حاصل میشود در شهر غریب. شهری که برای خیلی ها مدینه فاضله است...
همیشه با شنیدن نام «مهر ماه» کولهباری از خاطرات در ذهن جوانان تداعی میشود. کولهباری مثل کوله پشتی اول دبستان و گریههای گاه و بیگاه دانش آموزان که دلکندن از مادرشان را پایان دنیای کودکی میدانند؛ اما این مهر توفیری اساسی دارد . "مهری" است که با آغاز مهر ماه در دل دانشجویان میافتد و وادی جدیدی پیش روی آنها میگشاید.
قصه کنکور و قبولی دانشگاه خود حکایتی –یا بهتر بگوییم، مرثیهای- تکرار شدنی است که هر سال برای خانوادههای بی شماری اتفاق میافتاد و از سوی دیگر روایت سلف و خوابگاه، از قصههایی است که بعد از قبولی تقریبا گریبانگیر همه دانشجویان میشود. حالا اگر خوابگاه را از این کلیت فاکتور بگیریم، از سلف و قضایای آن نمی شود گذشت.
هر چند مسئله بومی سازی دانشگاهها و قبولی هر دانشجو در استان و شهر محل سکونتش بیش از قبل مورد توجه قرار گرفته؛ اما هنوز هم دانشجویان بسیاری از سال های گذشته و شاید همین امسال –به دلایل تامین ظرفیت دانشگاه ها- در حال درس خواندن در شهرهایی هستند که هیچ آشنایی با محیط و فرهنگ آن ندارند. بحث فرهنگ که می آید، گوش همه تیز می شود! به ویژه دانشجوی خوابگاه رفته.
چند می گیری خوابگاه بدی؟
بهطور کلی مدیریت خوابگاه های دانشجویی و مسوولیت حفظ اموال، اماکن، تاسیسات بر عهده اداره خوابگاهها در حوزه معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشگاه است. شرایط واگذاری خوابگاه دانشجویی و نحوه امتیاز بندی آن نیز با توجه به امکانات موجود دانشگاهها، با رعایت مجموعهای از اولویتها توسط دانشگاه تعیین میشود.
اما بر اساس تبصره ای که در آیین نامه نحوه واگذاری خوابگاه ها وجود دارد، معاون دانشجویی فرهنگی دانشگاه می تواند در صورت کمبود امکانات موجود، حداکثر مدت استفاده از خوابگاه دانشجویی را کاهش دهد.
قوانین حمورابی خوابگاه
اولین روزهای زندگی دانشجویی بدون حضور خانواده، در شهری که حتی دانشجوی تازه وارد اسم خیابانهای آن را هم بلد نیست، بسیار مشقت بار به نظر میرسد. در این بین آنهایی که خوش شانسترند، همان ابتدا خوابگاهی پیدا می کنند و بار و بندیلشان را در خانه جدید زمین می گذارند. اما آنهایی که خوابگاه گیرشان نمیآید، گاه تا ماه ها سرگردان میشوند و تا خالی شدن خوابگاه مجبور به قبول زندگی در خانه دوست و آشنا. البته اگر خوش شانس باشند که دوست و آشنای مورد اعتمادی در شهر غریب داشته باشند در غیر اینصورت که...
بخش اول هزینه خوابگاهها مربوط به ودیعهای است که دانشجو باید در زمان گرفتن خوابگاه آن را پرداخت کند. دریافت این ودیعه از سوی دانشگاه به این دلیل است که دانشجوی ساکن در خوابگاه ملزم به حفظ و نگهداری اموال موجود در خوابگاه است و در صورت بروز هرگونه خسارتی باید آن را پرداخت کند.
علاوه بر این زندگی در خوابگاهها با قوانین خاصی همراه است که از آن جمله میتوان به محدودیت در ساعت ورود و خروج دانشجویان، شرایط خاص در استفاده از وسایل سمعی و بصری و رایانه در صورت تجاوز نکردن به حقوق دیگران و ممنوع بودن پذیرش میهمان در اتاق دانشجویی اشاره کرد.
حفظ بهداشت عمومی از سوی دانشجویان، اطلاع غیبت دانشجوی ساکن در خوابگاه، تجدید نظر در اقامت دانشجو در صورت غیبت مستمر و... از دیگر مقررات عمومی خوابگاهها هستند.
آن طور که ساکنان خوابگاهها ادعا میکنند، زندگی در خوابگاه دانشجویی در روزهای اول سخت جلوه میکند، ولی با مرور زمان این تلخی به خاطراتی شیرین و البته تاثیر گذار در شکلگیری زندگی آینده تبدیل میشود.
در خوابگاههای بسته حریم خصوصی نداریم
هر یک از خوابگاههای خصوصی و عادی دانشگاهها معایب و مزایایی دارد که ذکر و تشریح هر یک از آن ها در این گزارش خالی از لطف نیست.
سهیلا ملکی اهل تهران است و در دانشگاهی واقع در یکی از شهرستانهای دیگر درس میخواند. وی درباره خوابگاههای در نظر گرفته شده برای دانشجویان می گوید: برای اقامت در خوابگاههای دانشجویی محدودیت زمانی وجود دارد، دانشجویی که وارد دانشگاه میشود، میتواند هم درخواست اقامت در خوابگاه خصوصی را داشته باشد و هم خوابگاه عادی را.
او با اشاره به این که خوابگاه خصوصی برای افراد بهتر از خوابگاه عمومی است میگوید: مزیت خوابگاه خصوصی این است که در آن جا دانشجویان راحت هستند و در هر زمانی بخواهند میتوانند درس بخوانند. اما در خوابگاههای عمومی این طور نیست و در یک ساعت مشخص همه مجبور هستند بخوابند و این به نفع دانشجو نیست.
سحر کیا دانشجوی حقوق است میگوید: امروز بسیاری از خوابگاه های دانشجویی دارای محوطه باز و یا محیطی برای داشتن یک حریم خصوصی در زمان استراحت نیست؛ به طوری دانشجویان حتی بر روی تخت خودشان هم راحت نیستند و وسایل آن ها به راحتی در اختیار دیگران قرار میگیرد!
به اعتقاد او این بسیار مهم است که وقتی میخواهی در خوابگاه زندگی کنی، چه ویژگی هایی داشته باشی و با چه کسانی با چه خصوصیات اخلاقی هم اتاق شوی و حتی گاه هم رشته ای بودن و هم درس بودن با هم خوابگاهیهایت میتواند تاثیری مستقیم بر نحوه درس خواندن داشته باشد.
سلف های غذا ستمگر می شوند!
در کنار مسئله خوابگاههای دانشجویی و طرح مشکلات و معضلات آن، مسئله غذای دانشگاهها در تمام سال های دانشجویی یکی دیگر از مهم ترین مشکلات بوده و هست؛ که البته به صورت موجی سینوسی کیفیت و مشکلات آن در هر دانشگاه متفاوت است. یکی از دانشجویان ادبیات دانشگاهی در شهرستان میگوید: معمولا در روزهای نخست ترمهای پاییزی، دانشگاهها برای کسب رضایتمندی دانشجویان، غذایی با کیفیت را در سلف ها سرو میکنند؛ اما این روند موقتی است و پس از مدتی دیده میشود که غذاها با کیفیتی نازل در اختیار دانشجو قرار می گیرد و چه بسا تاکنون بارها آمار و اخبار مسمومیت به علت خوردن غذایی دانشجویی را در رسانه ها خوانده باشید.
خلاصه اینکه اوضاع سلف و غذای دانشگاهها در بعضی جاها آنقدر ضعیف و افتضاح است که بسیاری از دانشجویان ترجیح میدهند گرسنه بمانند تا لب به غذای دانشگاه بزنند البته بماند که در برخی دانشگاهها که نام و آوازهای برای خود رقم زدهاند کیفیت غذاهایشان هم مثل خوابگاههایشان بسیار بالاتر از دانشگاههای معمولی است.
به اعتقاد بسیاری تمام مشکلات برای آنهایی که وارد دانشگاه می شوند مقطعی است و آن روحیه جوانی دانشجویان باعث میشود که خیلی زود خود را به شرایط وفق دهند ( البته اگر شرایط وفق دادنی باشد) از این رو وقتی پای حرفهای بچههای خوابگاه رفته بنشینید در اکثر مواقع با لذت و شیرینی خاصی از از آن دوران تعریف می کنند بطوری که بسیاری از دانشجویان از شبهای امتحان و میهمانیها و تولدهایی که با دوستانشان در خوابگاه داشته اند و اتفاقات و مسائلی که آنها را بزرگ و با تجربه کرده است به عنوان شیرین ترین خاطرات زندگی یاد می کنند.
با تمام این اوصاف نباید زندگی دانشجویی در خوابگاه را با آن مدینه فاضله و قرآن مادر و کاسه آب پدر مقایسه کرد. نباید فراموش کرد که چند سال زندگی در خوابگاه در 2 کلمه خلاصه می شود، 2 کلمه ای که همه فارغ التحصیلان آن را ویژه می خوانند: «زندگی دانشجویی».